| یقین بدان که نیرزد به حبّه ای آن حج | چو پر زرنج وبلا و تهی زگنج ولاست |
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۴ ساعت 15:36 توسط Hooshang Ghasemi
|
| یقین بدان که نیرزد به حبّه ای آن حج | چو پر زرنج وبلا و تهی زگنج ولاست |
| روزی که برفتند حریفان پی هر کار | زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار | |
| من یار طلب کردم و او جلوهگه یار | حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار | |
| او خانه همی جوید و من صاحب خانه | ||
| هر در که زدم، صاحب آن خانه تویی تو | هر جا که روم، پرتو کاشانه تویی تو | |
| در میکده و دیر که جانانه تویی تو | مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو | |
| مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه | ||
| پنجشنبه ۱۹ آذر۱۳۹۴ ساعت: 20:44 | توسط:مائده محسنی | ||||
|
شرح اغاز غزل در کربلا شورِیده بود تشویق شما برای سرایش شعرهای آیینی ، نمایش سروده زیبای شماست .مدیریت وبلاگ |
|||||